به گزارش شهرآرانیوز؛ حسین آتش پرور منتقد ادبی و یکی از نویسندگان نوگرای معاصر است که آثار داستانی اش ویژگیهای منحصربه فردی دارند؛ ازجمله این ویژگیها میتوان به کاربست خلاقانه مؤلفههای بومی زادگاهش در مجموعه داستانهای «ماهی در باد» و «اندوه» و رمان «خیابان بهار آبی بود» اشاره کرد. او، همچنین، در کتاب «داستانهای نوشتا» گزینشی از موجودی داستان کوتاه ایرانی در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۱ با تجربههای متفاوت و متنوع در زمان و مکان و موقعیتهای مختلف و از چند نسل ادبی داشته است.
آتش پرور، که در کنار داستان نویسی به پژوهش و نقد ادبی هم میپردازد، دو کتاب جدید را در حوزه نقد و پژوهش در دست انتشار دارد. در ادامه، بخشی از گفت وگوی «ایبنا» را با این داستان نویس و منتقد درباره وضعیت امروز داستان نویسی و نقد ادبی در ایران میخوانید.
بله؛ دو کتاب که هر دو در حوزه پژوهش و نقد هستند در دست انتشار دارم، یکی نقد شعر و دیگر نقد داستان؛ البته هر دوِ اینها کار امروز نیستند و به مرور زمان به این صورت درآمدهاند. کتاب اول «برسد به دست صادق هدایت» و با عنوان فرعی «شعر چگونه به داستان نزدیک میشود؟» است. در این کتاب، از دید یک داستان نویس و با نگاهی داستانی، با توجه به مهندسی معکوس، به آنالیز اشعار شاعران مختلف و چگونگی نزدیک شدن آنها به شکل و ساخت داستانی پرداختهام. مطالب این کتاب در طی سال ها، با مطالعه و بررسی شعرهایی که توجه من را جلب کردهاند یا از من خواسته شده درباره آنها مطلبی بنویسم، فراهم شده است.
شعر و داستان دو گونه ادبی هستند که بخش مهمی از هویت فرهنگی ما را میسازند. سابقه ادبی ما در شعر است و وظیفه قصه و روایت را در گذشته شعر کلاسیک میشود دید و شاعران ما این مهم را به عهده داشتند. داستان به صورت جدید بعد از مشروطه، تحت تأثیر مدرنیسم، از اروپا و غرب گرفته شده و عمر صدساله دارد؛ اما، در همین عمر کوتاه، شعر و داستان در کنار هم گام زده و میزنند و هرکدام از سازههای دیگری استفاده کردهاند.
به عنوان نمونه، از شعرهایی که در این کتاب آمده «موش و گربه» عبید زاکانی است که شکل و ساخت منسجمی دارد و از بسیاری سازههای داستانی استفاده کرده است. برای کتاب دوم هنوز نامی انتخاب نشده، ولی عنوان فرعی آن «نویسندگان جدید ایران» است. در این کتاب، داستانهای کوتاهی را نقد کردهام که در طی سالها به دلیل نوآوریای که داشتهاند توجه من را جلب کردهاند و اکثر نویسندگانشان جوانهای ناشناخته یا کمترشناخته شدهاند.
این مورد به عوامل زیادی بستگی دارد و باید از زوایای گوناگون به آن نگاه کرد. داستان هر نویسنده صدای اوست و این صدا باید فرکانس فردیت خودش را داشته باشد که در میان دیگر صداها و حتی تاریخ گم نشود. یکی از مواردی که باید در این نسل آسیب شناسی کرد؛ چاپ آسان کتاب، و فضای مجازی است که همه را وسوسه میکند.
باید در انتشار اثر هوشیار بود، چراکه، اگر نویسنده حرفی برای گفتن نداشته باشد، صدایش در میان دیگرصداها گم خواهد شد. امروزه، ما بزرگترین قبرستان داستان را داریم؛ ممکن است این دیدگاه بدبینانه باشد، اما نمیشود به آن اشاره نکرد. هرچند در میان نوقلمان بیشتر است، اما نویسنده قدیم و جدید نمیشناسد؛ زیاد دیدهایم نویسندهای خودش را به هزار در میزند که دیده شود. ۳۰ یا ۴۰ کتاب منتشر کرده و بین ما زندگی میکند، اما مرده است و دیده نمیشود. این نتیجه آسان بودن چاپ است.
فردوسی و حافظ در تمام زندگی هرکدام یک کتاب نوشتهاند و بعد از قرنها هنوز زندهاند. نسل جدید در شاهراه جهانی اینترنت جهانی زندگی میکند و تجربههای خاص خودش را دارد. با تمام این ها، خوشحالم که نسل جدید پوست اندازی میکند. جهان و نگاه و زبان خودش را دارد. بپذیریم یا نه، جوانان امروز با نسل ما قدیمی ترها کاملا متفاوتاند و میبینیم داستان هایشان نیز از زبانِ کلاسیک و انشاگونه در محتوا و شکل فاصله گرفته است.
منتقد، اگر خلاق باشد، بی شک، در هدایت و تربیت نویسنده مؤثر است؛ حال ممکن است نقد مکتوب یا شفاهی باشد. از همین رو، تأثیر جلسات نقد رضا براهنی و هوشنگ گلشیری را در تربیت نویسندگان نمیتوان نادیده گرفت. البته مسئلهای نیز در اینجا پیش میآید که باید به آن توجه شود.
منتقد، وقتی اثری را نقد میکند، مطابق دیدگاه و تفکر خودش به آن اثر نگاه میکند و در اصل غیرمستقیم به نویسنده تکلیف میکند: «مثل من باش!» و احتمال نادیده گرفتن خلاقیت نویسنده در آن هست. مگر اینکه منتقد کاشف و خلاق باشد و بپذیرد که هرکس باید مثل خودش بنویسد، نه به سلیقه دیگری. البته منتقدینی هم هستند که نور به اثر میتابانند و دست خواننده را میگیرند.
نقد هم، جدا از بُعد خلاق و هنری آن، ایستا نیست و مثل دیگرعلوم رشد میکند و، اگر تنوع و رشد عمومی در داستان نویسی میبینیم، نتیجه همین نقدهاست. از جریانهای قوی اثرگذار هم کلاسهای امثال براهنی و گلشیری را باید نام برد که به ارتقای داستان نویسی کمک کردهاند.